جدول جو
جدول جو

معنی کیان تخمه - جستجوی لغت در جدول جو

کیان تخمه
(کَ تُ مَ / مِ)
از تخمۀ کیان. کیان نژاد. که از نسل کیان است:
چو سالار چین دید نستور را
کیان تخمه و پهلوان پور را.
فردوسی
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سیاه تخمه
تصویر سیاه تخمه
سیاه دانه، گیاهی خودرو با برگ های بنفش و دانه های ریز سیاه که مصرف دارویی و خوراکی دارد، سنیز، سنز، غرمج، بوغنج، سیسارون، شونیز، کرنج، کبودان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کیان خره
تصویر کیان خره
کیاخره، در ایران باستان غلبه، قدرت، فرّ و شکوه شاهنشاهی که اهورامزدا، ایرانیان را از آن برخوردار می ساخت، خرّۀ کیانی، فرّۀ ایزدی، ، فرّۀ کیان
فرهنگ فارسی عمید
(تُ مَ / مِ)
سیاه دانه. شونیز. (یادداشت بخط مؤلف). شی نیز. شونوز. حبه السوداء
لغت نامه دهخدا
(کَ / کیا خُ رَ / رِ / خُرْ رَ / رِ)
به معنی کیاخره است، و آن نوری باشد از جانب اﷲبه سوی پادشاهان، چه کیان پادشاهان و خره نوری و پرتوی را گویند که از جانب خدای تعالی به بندگان فایض شود، که بدان سبب بعضی پادشاهی و ریاست کنند و بعضی صنعت و حرفت آموزند. (برهان). به معنی کیاخره است. (آنندراج). کیاخره. کیان خوره. (ناظم الاطباء). فر کیانی. در اوستا ’کوه انم خوه رنو’. (حاشیۀ برهان چ معین). رجوع به مادۀ بعد و حکمت اشراق چ هنری کربن و معین ص 157 و خوره و خره شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از کیان خره
تصویر کیان خره
فرکیان. توضیح این اصطلاح در حکمت اشراق هم وارد شده
فرهنگ لغت هوشیار